معنی آن سوی رودخانه

حل جدول

آن سوی رودخانه

اثری از جان گالزورثی


آن سوی

ورا


آن سوی سقف

بام


آن سوی چیزی

ماورا


آن سوی جیحون

ورارود


آن سوی آتش

فیلمی با بازی سیامک اطلسی


آن سوی دریاها

ماورا بحار

فرهنگ فارسی هوشیار

آن سوی

آن طرف آن جهت مقابل این سوی.

لغت نامه دهخدا

آن سوی رودی

آن سوی رودی. [ی ِ] (اِخ) گروهی از مردم گیلان که میان سپیدرود و کوه نشینند. و آنان را یازده ناحیت است: خانکجال، ننک، کوتم، سراوان، پیلمان شهر، رشت، تولیم، دولاب، کهن رود، استراب، خان بلی. (حدودالعالم).


رودخانه

رودخانه. [ن َ / ن ِ] (اِمرکب) جای رود، و آن زمینی باشد که سیلاب رود در آن جاری شده باشد. (آنندراج). بستر رود. مجرای رود. (ناظم الاطباء). زمینی که بر آن رود جاری است و مجازاً خود رود را هم رودخانه گویند. (ناظم الاطباء). رودکده. دکتر مستوفی در کتاب جغرافیای عمومی چنین آرد: با ریزش باران در روی دامنه هاآب از هر سو جریان می یابد و در بریدگیها متمرکز میشود. این بریدگیها غالباً خشک هستند ولی از شکل رگه رگه ٔ آنها میتوان حدس زد که از جریان آب پیدا شده اند. پس از چند فصل بارانی، بریدگیها بهم نزدیک میشوند و کم کم جدار از بین میرود و بریدگی بزرگتری حاصل میشود. بیشتر دامنه ها در نواحی کوهستانی نشانه ای از این بریدگیها دارند که اگر آنها را برحسب جهت دنبال کنیم به حوضه ٔ سرچشمه یا دره ٔ رودخانه میرسیم. بریدگیهای بزرگ و کوچک و دره های خشک مجرای سیلاب هستند که خاصه در فصول بارانی آب به خود می بیند ولی در نواحی معتدل غالب این بریدگیها آبدار است و از اجتماع و برخورد آنها رودخانه تشکیل میشود. اگر مسیر رودخانه را از حوالی سرچشمه تا مصب آن دنبال کنیم در آن چند منطقه ٔ مشخص می بنیم که از لحاظ وضع پستی و بلندی و عمل فرسایشی رودخانه با یکدیگر فرق دارند. در قسمت علیای رودجریان آب نامنظم است و رودخانه هنوز صورت ثابتی بخود نگرفته است، این قسمت را حوضه ٔ سرچشمه یا آبگیر گوییم. در قسمت میانه رودخانه با آب فراوان در بستری ثابت و در دره جریان دارد و این قسمت آبراهه است و سرانجام منطقه ٔ آخری نواحی مشرف به مصب است که در آن رودخانه با جریانی آرام به دریا می ریزد و شکل معمولی آن مخروط افکنه است. (از جغرافیای عمومی تألیف دکتر احمد مستوفی ج 1). و رجوع به رود شود:
دولت به سوی شاه رود یا به سوی تو
باران به رودخانه شود یا به آبگیر.
منوچهری.
مدد سیل پیوسته چون لشکر آشفته می دررسید و آب از فراز رودخانه آهنگ بالا داد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 262). آن رودخانه ٔ خونخوار با آن غزارت از حکم طهارت بیرون شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 ص 355).
ای آنکه خانه بر ره سیلاب میکنی
بر خاک رودخانه نباشد معولی.
سعدی.
چو زین رودخانه فراتر گذشت
گذشتش ز سر هرچه در سر گذشت.
امیرخسرو (از آنندراج).
افتادگی است چاره ٔ خصم زیاده ره
سیلاب کی خراب کند رودخانه را.
محسن تأثیر (از آنندراج).
- سنگ به رودخانه ٔ خدا انداختن، [بمزاح و انکار] گناهی بزرگ مرتکب نشدن. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.

رودخانه. [ن َ / ن ِ] (اِخ) دهی است از دهستان فارغان بخش سعادت آباد از شهرستان بندرعباس واقع در 60هزارگزی خاور حاجی آباد و در سر راه مالرو احمدی - فارغان. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر و دارای 252 تن سکنه است. آب آن از رودخانه تأمین میشود و از محصولات عمده اش غلات و خرما، و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


سوی

سوی. [س َ وی ی] (ع ص) راست و درست. || (اِ) میانه ٔ چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). وسط. (اقرب الموارد). || قصد. یقال: قصدت سواه، ای قصدت قصده. (منتهی الارب) (آنندراج). || مکان سوی. جای با نشان و علامت. یقال: مررت برجل سوی و العدم، یعنی وجود و عدم آن برابر است. (آنندراج) (منتهی الارب).

سوی. [س َ وی ی] (ع ص) مستقیم. راست:
گرفته اند نکوخواه و بدخوه تو مدام
یکی طریق ضلالت یکی سبیل سوی.
سوزنی.

معادل ابجد

آن سوی رودخانه

993

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری